موضوع خاطره حال و هوای جبهه تابستان بود شبی در حیاط خوابیده بودم که دیدم برادرم چشم به آسمان دوخته گفتند چرا به آسمان خیره شدی؟ گفت به یاد شبهایی که در جبهه بودیم و با نور ماه در سنگر به سر میبردیم، فکر می کنم به ما یاد دادند که اگر گم شدیم از … ادامه خواندن خاطرات شهید غلامحسین راهواره
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.